ايران من

عمر آنقدر کوتاه است که نمی‌ارزد آدم حقیر و کوچک بماند. (دیزرائیلی)

الکساندر فلیمینگ

اسمش فلمینگ بود . کشاورز اسکاتلندی فقیری بود. یک روز که برای تهیه معیشت خانواده بیرون رفت، صدای فریاد کمکی شنید که از باتلاق نزدیک خانه می آمد. وسایلشو انداخت و به سمت باتلاق دوید.اونجا ، پسر وحشتزده ای رو دید که تا کمر تو لجن سیاه فرو رفته بود و داد میزد و کمک می خواست. فلمینگ کشاورز ، پسربچه رو از مرگ تدریجی و وحشتناک نجات داد.


ادامه مطلب
نویسنده: عزت اله ׀ تاریخ: سه شنبه 24 بهمن 1391برچسب:الكساندر فلمينگ,چرچيل,پني سيلين,, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

جمله های عـالی از انـسان های عـادی وبيادماندني

ﻫﺮ ﻭﺥ ﺩﻟﻢ ﻣﯿﮕﯿﺮﻩ ﻣﯿﺮﻡ ﺳﺮ ﭘﯿﺎﻧﻮﻡ . 

. ﺑﻌﺪﺵ ﻣﯿﺒﯿﻨﻢ ﭘﯿﺎﻧﻮ ﻧﺪﺍﺭﻡ ﺑﺮﻣﯿﮕﺮﺩﻡ ﺭﻭ ﻣﯿﺰ ﺿﺮﺏ ﻣﯽ ﺯﻧﻢ!!


ادامه مطلب
نویسنده: عزت اله ׀ تاریخ: دو شنبه 23 بهمن 1391برچسب:اس ام اس ,خنده دار , سرکاري, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

مرگبارترین پل های دنیا +عکس

مرگبارترین پل های دنیا +عکس

پل از جمله راه های ارتباطی است که دو نقطه که از سطح زمین ارتفاع زیادی دارند و یا محلی برای گذر انسان نیست به هم متصل می کند.


ادامه مطلب
نویسنده: عزت اله ׀ تاریخ: پنج شنبه 19 بهمن 1391برچسب::خواندنی , مرگبار , پل , خطرناک,, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

ازدواج بازيکن فوتبال با دختر ۶ ساله!+عکس

ازدواج بازيکن فوتبال با دختر ۶ ساله!+عکس


ادامه مطلب
نویسنده: عزت اله ׀ تاریخ: پنج شنبه 19 بهمن 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

اسکلت شاه از پارکینگ سر درآورد + تصاویر

اسکلت شاه از پارکینگ سر درآورد + تصاویر


ادامه مطلب
نویسنده: عزت اله ׀ تاریخ: پنج شنبه 19 بهمن 1391برچسب:: اسکلت , شاه , ریچارد , سوم,, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

طنزی فوق العاده در مورد گرانی پراید!

طنزی فوق العاده در مورد گرانی پراید! ای قشنگتر از پریا ...

طنزی فوق العاده در مورد گرانی پراید! ای قشنگتر از پریا ...


ادامه مطلب
نویسنده: عزت اله ׀ تاریخ: پنج شنبه 19 بهمن 1391برچسب:طنز, فوق العاده,گرانی ,پراید!,, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

متنی زیبا و آموزنده از پروفسور حسابی

متنی زیبا و آموزنده از پروفسور حسابی

www.jazzaab.ir |  متنی زیبا و آموزنده از پروفسور حسابی


ادامه مطلب
نویسنده: عزت اله ׀ تاریخ: پنج شنبه 19 بهمن 1391برچسب:زیبا و آموزنده ,پروفسور حسابی ,, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

آدمـک آخــرِ دنیــاست، بخند شعر روز

آدمـک آخــرِ دنیــاست، بخند

آدمـک مـرگ هـمین جاست، بخند

 

 آن خـدایی که بـزرگش خوانـدی

به خـدا، مثـل تـو تنهـاست، بخند

 

 دستخطی کـه تـو را عاشـق کرد

شوخـیِ کاغــذی ماسـت، بخند

 

 فکر کن دردِ تـو ارزشـمند است


ادامه مطلب
نویسنده: عزت اله ׀ تاریخ: سه شنبه 17 بهمن 1391برچسب:: آدمـک, آخــرِ دنیــاست, بخند,شعر,, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

حكايت كوتاه=وعـده ی پــوچ

حكايت كوتاه=وعـده ی پــوچ

 

 


ادامه مطلب
نویسنده: عزت اله ׀ تاریخ: شنبه 14 بهمن 1391برچسب:حكايت,داستان,آموزنده,پادشاه,فقر,نگهبان,, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

من قشقایی ام؟

من قشقایی ام؟
من قشقایی ام؟
من قشقایی ام، اما از قشقایی تنها نامش را به دوش می کشم!


ادامه مطلب
نویسنده: عزت اله ׀ تاریخ: یک شنبه 8 بهمن 1391برچسب:,قشقايي,, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

تقديم به تمام قشقايهامندن سلام و......
نظریکی ازدوستان فرهیخته راکه شعرزیبایی است این باربه عنوان مطلب جدیدانتخاب کردم.

مندن سالام بومجلیســـــه بوائله مندن سالام بوفرهنگه بودیله
مندن سالام چیچگلره یارپاغــــا مندن سالام ائل قایم اولان تورپاغا
مندن سالام شهیدلركه آدی یوخ مجلیسلرده سؤزلری یوخ یادی یوخ
مندن سالام قشقایونینگ ائلینـه مندن سالام ائلینگ شیرین دیلین

نویسنده: عزت اله ׀ تاریخ: یک شنبه 8 بهمن 1391برچسب:,شعر,تركي,, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

عجیب ترین وصیت نامه ها +عکس

عجیب ترین وصیت نامه ها +عکس


ادامه مطلب
نویسنده: عزت اله ׀ تاریخ: سه شنبه 3 بهمن 1391برچسب:خواندنی , مشرق , وصیت , عجیب , ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

گــــــــــــل واژه هاي ناب وپرمعنــــــــــــــــــاي زندگي

گــــــــــــل واژه هاي ناب وپرمعنــــــــــــــــــاي زندگي


ادامه مطلب
نویسنده: عزت اله ׀ تاریخ: سه شنبه 3 بهمن 1391برچسب:گــــــــــــل واژه ه, ناب ,پرمعنــــــــــــــــــا, زندگي,, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

حكايت چهاردانشجو

حكايت چهاردانشجو

چهار دانشجو شب امتحان به جای درس خواندن به مهمونی و خوش گذرونی رفته بودند و هیچ آمادگی برای امتحانشون رو نداشتند.


ادامه مطلب
نویسنده: عزت اله ׀ تاریخ: سه شنبه 3 بهمن 1391برچسب:حكايت,داستان,دانشجو,استاد,امتحان,, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

عکس / یک قدم تا بهشت

اعزام سپاه محمد(ص) بود و طبق معمول داشتم عکس می گرفتم. گفت: «اخوی! یک عکس هم از ما بگیر» گفتم: «اگه عکست را بگیرم شهید می شوی ها!»


ادامه مطلب
نویسنده: عزت اله ׀ تاریخ: سه شنبه 3 بهمن 1391برچسب:شهادت , برجعلی , عکس , دفاع , ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

نوشته بسیار زیبا درمورد دوستی از سروش صحت

نوشته بسیار زیبا درمورد دوستی از سروش صحت

نوشته بسیار زیبا درمورد دوستی از سروش صحت
دوستی انتخاب است. انتخابی دو طرفه که حد و مرز و نوع آن به وسیله همان دو نفری ...


ادامه مطلب
نویسنده: عزت اله ׀ تاریخ: شنبه 30 دی 1391برچسب:دوستی ,سروش صحت,, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

تخلفات‌عجیب در تولید سوسیس‌وکالباس!

تخلفات‌عجیب در تولید سوسیس‌وکالباس!


ادامه مطلب
نویسنده: عزت اله ׀ تاریخ: چهار شنبه 27 دی 1391برچسب:سوسیس , کالباس , تخلف,, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

حكايت كوتاه وآموزنده==فقــــــــــر

حكايت كوتاه وآموزنده==فقــــــــــر

 

 

ناظم با رنگ قرمز و چهره برافروخته فریاد کشید :


ادامه مطلب
نویسنده: عزت اله ׀ تاریخ: چهار شنبه 27 دی 1391برچسب:حكايت,داستان,آموزنده,معلم,فقر,, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

شرط ملکه زیبایی عرب برای ازدواج با رونالدو+عکس

شرط ملکه زیبایی عرب برای ازدواج با رونالدو+عکس


ملکه زیبایی عرب, عکس شیلاء سبت-www.jazzaab.ir


ادامه مطلب
نویسنده: عزت اله ׀ تاریخ: چهار شنبه 27 دی 1391برچسب:ملکه زیبایی ,عرب, ازدواج , رونالدو,عکس ,, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

یادمان باشد...

 

یادمان باشد که : او که زیر سایه ی دیگری راه می رود، خودش سایه ای ندارد.

یادمان باشد که : هر روز باید تمرین کرد دل کندن از زندگی را.

 

 


ادامه مطلب
نویسنده: عزت اله ׀ تاریخ: چهار شنبه 13 دی 1391برچسب:,شعر, , ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

اشعار زيبا وجملات كوتاه

خورشید را باور دارم حتی اگر پشت ابرها باشد

 


ادامه مطلب
نویسنده: عزت اله ׀ تاریخ: چهار شنبه 13 دی 1391برچسب:,شعر, ,حكايت,, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

به قـــولِ

به قـــولِ بابام 
دیکتـاتـور اون بچّه ی دو ساله ست که بیست نـفر مجبورند به خاطــر اون کـارتون نگاه کنند


ادامه مطلب
نویسنده: عزت اله ׀ تاریخ: شنبه 2 دی 1391برچسب:حسين پناهي,چه گوارا,چارلي,گلسرخي,لوتركينگ,,, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

جمله های عـالی از انـسان های عـادی

خوشبختی یعنی بدست آوردن یک زندگی و تقسیم آن با دیگران!

برای زندگی کردن دو راه وجود دارد. یکی اینکه گویی هیچ معجزه ای وجود ندارد و دیگری اینکه گویی همه چیز یک معجزه است.

اگر میدانستید که افکارتان چقدر قدرتمند است، هیچگاه حتی برای یک بار دیگر هم منفی فکر نمی کردید!


ادامه مطلب
نویسنده: عزت اله ׀ تاریخ: شنبه 2 دی 1391برچسب:جملات قصار,, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

اس ام اس تبریک شب یلدا

اس ام اس تبریک شب یلدا

 

اس ام اس تبریک شب یلدا (4)

 


ادامه مطلب
نویسنده: عزت اله ׀ تاریخ: چهار شنبه 29 آذر 1391برچسب:مطالب خواندنی , ضرب المثل , فال , طنز , اس ام اس, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

اس ام اس خنده دار و سرکاری شب یلدا

اس ام اس خنده دار و سرکاری شب یلدا

اس ام اس سرکاری شب یلدا,اس ام اس خنده دار یلدا-www.jazzaab.ir

 

 


ادامه مطلب
نویسنده: عزت اله ׀ تاریخ: چهار شنبه 29 آذر 1391برچسب:اس ام اس ,خنده دار , سرکاری, شب یلدا, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

طنز : تا حالا دقت کردین !!!

طنز : تا حالا دقت کردین !!! 

 تا حالا دقت کردین ,طنز, خنده ,سرگرمی, www.jazzaab.ir


ادامه مطلب
نویسنده: عزت اله ׀ تاریخ: چهار شنبه 29 آذر 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

جملات قصار و زیبا از بزرگان

جملات قصار و زیبا از بزرگان

شادی در زندگی, جملات قصار, سخن بزرگان-www.jazzaab.ir


ادامه مطلب
نویسنده: عزت اله ׀ تاریخ: چهار شنبه 29 آذر 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

اس ام اس خنده دار و سرکاری شب یلدا

اس ام اس خنده دار و سرکاری شب یلدا

اس ام اس سرکاری شب یلدا,اس ام اس خنده دار یلدا-www.jazzaab.ir

 

 


ادامه مطلب
نویسنده: عزت اله ׀ تاریخ: یک شنبه 26 آذر 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

بخون و بخند ...!!! جوک خنده دار, مطالب طنز, مطالب خنده دار

بخون و بخند ...!!!

جوک خنده دار, مطالب طنز, مطالب خنده دار

 


ادامه مطلب
نویسنده: عزت اله ׀ تاریخ: یک شنبه 26 آذر 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

ایـن روزمـره گی مکـرر

روزمره گی، عین مردن است

حتی اگه شب رو دیر خوابیدی، صبح زود بیدار شو !

زیر بارون راه برو، نترس از خیس شدن !

هر چند وقت یه بار یه نقاشی بکش !

توی حموم آواز بخون، آب بازی کن، چه اشکالی داره ؟!


ادامه مطلب
نویسنده: عزت اله ׀ تاریخ: سه شنبه 21 آذر 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

نابغه هایی که در دوران خود کودن شمرده می شدند
- آلبرت اینشتین (AlbertEinstein) در کودکی دچار بیماری دیسلسیک بود. یعنی معنی و مفهوم کلمات و عبارات را درست تشخیص نمی داد. معلم آلبرت اینشتین او را عقب مانده ذهنی، غیر اجتماعی و همیشه غرق در رویاهای احمقانه توصیف می کرد، ضمنا وی دوبار در امتحانات کنکور دانشگاه پلی تکنیک زوریخ مردود شد!
 
۲.   توماس ادیسون (Thomas AlvaEdison) که معلمانش از آموزش او در مدرسه عاجز مانده بودند در تمام طول تحصیل کم ترین نمره ها را از درس فیزیک می گرفت ولی همین شخص بعدها موفق شد بیش از هزار وصد وپنجاه اختراع به جامعه بشریت عرضه کند که بیشتر آنها در زمینه علم فیزیک بوده است!
۳.   بتهون (Ludwig van Beethoven) معلم او می گفت در طول زندگیش “اوچیزی یاد نخواهد گرفت”
۴.   پیکاسو (Pablo Picasso) یکی از معروفترین نقاشان جهان بدون کمک و حضور پدرش که در زمان امتحانات کنارش می نشست نمی توانست در درس هایش نمره قبولی کسب کند!
۵.   هیلتون (Conrad NicholsonHilton) که مالک بیش از ۳۰۰هتل در سرتاسر دنیاست در دوران کودکی برای گذران زندگی مجبور بود کف سالن‌ها و هتل ها را طی بکشد!
۶.   جیمز وات (James Watt) که مخترع ماشین بخار بود فردی کودن توصیفش می کردند!
۷.   امیل زولا (Émile François Zola) نویسنده بزرگ فرانسوی دانش آموزی تنبل بود که در مدرسه از درس ادبیات معمولا نمره صفر می گرفت!
۸.   ناپلئون بناپارت (Napoleon Bonaparte) مدرسه خود را با رتبه ۴۲ به عنوان یک دانش آموز غیر ممتاز ترک کرد!
۹.   لویی پاستور (Louis Pasteur) در مدرسه یک محصل متوسط بود و در دوره لیسانس در درس شیمی بین ۲۲ نفر رتبه ۲۲ را کسب کرد!
نویسنده: عزت اله ׀ تاریخ: یک شنبه 19 آذر 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

متن حقوق اساسي بشر كوروش پادشاه باستاني ايران

   دعاي كوروش در حق سرزمين ايران

اهورا مزدا ، اين سرزمين را ، اين مرز و بوم را ، از كينه ، از دشمن ، از دروغ ، از خشكسالي حفظ كند .

منشور و اعلاميه كوروش ، در سال ۵۳۹ قبل از ميلاد ، بعد از تسخير و فتح شهر بابل صادر شده است . كوروش بعد از خاتمه زمستان در اولين روز بهار ، در بابل تاجگذاري كرد . شرح كامل تاج گذاري كوروش و حوادث آن دوران ، به صورت مفصل توسط « گزنفون » سردار و مرد جنگي و فيلسوف و مورخ يوناني ضبط و بيان شده است .

كوروش بعد از تاجگذاري ، در معبد مردوك خداي بزرگ بابل ، منشور آزادي نوع بشر را قرائت نمود .
متن سخنراني و كتبيه كوروش تا اين اواخر نامعلوم بود . تا اينكه اكتشافات در بين النهرين از ويرانه قديم شهر « اور » كتبيه اي بدست آمد و بعد از ترجمه معلوم شد ، همان متن منشور آزادي نوع بشر ، كوروش ميباشد .
اين كتيبه سنگي اينك در كتابخانه ملي انگلستان نگهداري ميشود ،
بدون ترديد ، از قديمي ترين و مهمترين اسناد حقوق بشر ، در تاريخ باستان مي باشد .
در اين كتبيه كوروش خود را معرفي نموده و اسم پدر ، جد اول ، دوم و سوم خويش را نام مي برد و اعلام مي دارد كه پادشاه ايران و پادشاه بابل و پادشاه جهات اربعه ( كشورهاي اطراف ايران ) مي باشد ، آنگاه در مقام بيان حقوق بشر و منشور آزادي خويش اعلام مي دارد :


                           ترجمه عين كتبيه


اينك كه به ياري مزدا ، تاج سلطنت ايران و بابل و كشورهاي جهات اربعه را به سر گذاشته ام ، اعلام مي كنم :
كه تا روزي كه من زنده هستم و مزدا توفيق سلطنت را به من مي دهد
دين و آيين و رسوم ملتهايي كه من پادشاه آنها هستم ، محترم خواهم شمرد و نخواهم گذاشت كه حكام و زير دستان من ، دين و آئين و رسوم ملتهايي كه من پادشاه آنها هستم يا ملتهاي ديگر را مورد تحقير قرار بدهند يا به آنها توهين نمايند .
من از امروز كه تاج سلطنت را به سر نهاده ام ، تا روزي كه زنده هستم و مزدا توفيق سلطنت را به من مي دهد ،هر گز سلطنت خود را بر هيچ ملت تحميل نخواهم كردو هر ملتي آزاد است ، كه مرا به سلطنت خود قبول كند يا ننمايدو هر گاه نخواهد مرا پادشاه خود بداند ، من براي سلطنت آن ملت مبادرت به جنگ نخواهم كرد .
من تا روزي كه پادشاه ايران و بابل و كشورهاي جهات اربعه هستم ، نخواهم گذاشت ،كسي به ديگري ظلم كند و اگر شخصي مظلوم واقع شد ، من حق وي را از ظالم خواهم گرفت و به او خواهم داد و ستمگر را مجازات خواهم كرد .
من تا روزي كه پادشاه هستم ، نخواهم گذاشت مال غير منقول يا منقول ديگري را به زور يا به نحو ديگر
بدون پرداخت بهاي آن و جلب رضايت صاحب مال ، تصرف نمايدمن تا روزي كه زنده هستم ، نخواهم گذاشت كه شخصي ، ديگري را به بيگاري بگيردو بدون پرداخت مزد ، وي را بكار وادارد .
من امروز اعلام مي كنم ، كه هر كس آزاد است ، كه هر ديني را كه ميل دارد ، بپرسدو در هر نقطه كه ميل دارد سكونت كند ،مشروط بر اينكه در آنجا حق كسي را غضب ننمايد ،و هر شغلي را كه ميل دارد ، پيش بگيرد و مال خود را به هر نحو كه مايل است ، به مصرف برساند ،
مشروط به اينكه لطمه به حقوق ديگران نزند .
من اعلام مي كنم ، كه هر كس مسئول اعمال خود مي باشد و هيچ كس را نبايد به مناسبت تقصيري كه يكي از خويشاوندانش كرده ، مجازات كرد ،مجازات برادر گناهكار و برعكس به كلي ممنوع است
و اگر يك فرد از خانواده يا طايفه اي مرتكب تقصير ميشود ، فقط مقصر بايد مجازات گردد ، نه ديگران من تا روزي كه به ياري مزدا ، سلطنت مي كنم ، نخواهم گذاشت كه مردان و زنان را بعنوان غلام و كنيز بفروشند
و حكام و زير دستان من ، مكلف هستند ، كه در حوزه حكومت و اموريت خود ، مانع از فروش و خريد مردان و زنان بعنوان غلام و كنيز بشوند
و رسم بردگي بايد به كلي از جهان برافتد .
و از مزدا خواهانم ، كه مرا در راه اجراي تعهداتي كه نسبت به ملتهاي ايران و بابل و ملتهاي ممالك اربعه عهده گرفته ام ، موفق گرداند .

نویسنده: عزت اله ׀ تاریخ: چهار شنبه 15 آذر 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

تفاوت مدیـران در اونـور دنیا و اینـور دنیا

اونور دنیا : موفقیت مدیر بر اساس پیشرفت مجموعه تحت مدیریتش سنجیده می‌شود.
اینور دنیا : موفقیت مدیر سنجیده نمی‌شود، خود مدیر بودن نشانه موفقیت است.

اونور دنیا : مدیران بعضی وقت ها استعفا می‌دهند.
اینور دنیا : عشق به خدمت مانع از استعفا می‌شود.

اونور دنیا : افراد از مشاغل پایین شروع می‌کنند و به تدریج ممکن است مدیر شوند.
اینور دنیا : افراد مادرزادی مدیر هستند و اولین شغلشان در بیست سالگی مدیریت بزرگترین‌های کشور است.

اونور دنیا : برای یک پست مدیریت، دنبال مدیر می‌گردند.
اینور دنیا : برای یک فرد، دنبال پست مدیریت می‌گردند و در صورت لزوم این پست ساخته می‌شود.

اونور دنیا : یک کارمند ساده ممکن است سه سال بعد مدیر شود.
اینور دنیا : یک کارمند ساده، سه سال بعد همان کارمند ساده است، در حالیکه مدیرش سه بار عوض شده.

اونور دنیا : اگر بخواهند از دانش و تجربه کسی حداکثر استفاده را بکنند، او را مشاور مدیریت می‌کنند.
اینور دنیا : اگر بخواهند از کسی هیچ استفاده‌ای نکنند، او را مشاور مدیریت می‌کنند.

اونور دنیا : اگر کسی از کار برکنار شود، عذرخواهی می‌کند و حتی ممکن است محاکمه شود.
اینور دنیا : اگر کسی از کار برکنار شود، طی مراسم باشکوهی از او تقدیر می‌شود و پست مدیریت جدید می‌گیرد.

اونور دنیا : مدیران به صورت مستقل استخدام و برکنار می‌شوند، ولی به صورت گروهی و هماهنگ کار می‌کنند.
اینور دنیا : مدیران به صورت مستقل و غیرهماهنگ کارمی‌کنند، ولی به صورت گروهی استخدام و برکنار می‌شوند.

اونور دنیا : برای استخدام مدیر، در روزنامه آگهی می‌دهند و با برخی مصاحبه می‌کنند.
اینور دنیا : برای استخدام مدیر، به فرد مورد نظر تلفن می‌کنند.

اونور دنیا : زمان پایان کار یک مدیر و شروع کار مدیر بعدی از قبل مشخص است.
اینور دنیا : مدیران در همان روز حکم مدیریت یا برکناریشان را می‌گیرند.

اونور دنیا : همه می‌دانند درآمد قانونی یک مدیر زیاد است.
اینور دنیا : مدیران انسان‌های ساده زیستی هستند که درآمدشان به کسی ربطی ندارد.

اونور دنیا : برای مدیریت، سابقه کار مفید و لیاقت لازم است.
اینور دنیا : برای مدیریت، مورد اعتماد بودن کفایت می‌کند.

اونور دنیا : مدیر فعال‌ترین فرد سازمان است با مشغله فراوان.
اینور دنیا : مدیر کم کارترین فرد سازمان است با مشاغل فراوان.

 

نویسنده: عزت اله ׀ تاریخ: چهار شنبه 15 آذر 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

جملات بسیار زیبا !! ( تصویری)

جملات بسیار زیبا !! ( تصویری)

 

جملات زیبای تصویری, عکس های زیبا-www.jazzaab.ir


ادامه مطلب
نویسنده: عزت اله ׀ تاریخ: چهار شنبه 15 آذر 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

امان از ...

 

 

خانم میان سالی سکته قلبی کرد و سریعاً به بیمارستان منتقل شد. وقتی زیر تیغ جراح بود عملاً مرگ را تجربه کرد. زمانیکه بی هوش بود فرشته ای را دید.

 

 

 

 

 
 
از فرشته پرسید: آیا زمان مردنم فرا رسیده است؟
 
 
 
 
 
فرشته پاسخ داد: نه، تو ۴۳ سال و ۲ ماه و ۸ روز دیگر فرصت خواهی داشت.
 
 
 
 
 
بعد از به هوش آمدن برای بهبود کامل خانم تصمیم گرفت که در بیمارستان باقی بماند. چون به زندگی بیشتر امیدوار بود، چند عمل زیبایی انجام داد. جراحی پلاستیک، لیپساکشن، جراحی بینی، جراحی ابرو و … او حتی رنگ موی خود را تغییر داد.
 
 
 
 
 
خلاصه از یک خانم میان سال به یک خانم جوان تبدیل شد!
 
 
 
 
 
بعد از آخرین جراحی او از بیمارستان مرخص شد. وقتی برای عریمت به خانه داشت از خیابان عبور می کرد، با یک آمبولانس تصادف کرد و مرد!
 
 
 
 
 
وقتی با فرشته مرگ روبرو شد بهش گفت: من فکر کردم که گفتی ۴۰ سال و اندی بعد مرگ من فرا می رسه؟ چرا من رو از جلوی آمبولانس نکشیدی کنار؟ چرا من مردم؟
 
 
 
 
 
 
 
 
 
فرشته پاسخ داد؛ ببخشید، وقتی داشتی از خیابون رد می شدی نشناختمت.......!

 

 

نویسنده: عزت اله ׀ تاریخ: یک شنبه 12 آذر 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

پدران زحمتكش وبي ادعا

 

پدرم هر وقت میگفت "درست میشود" ... تمام نگرانی هایم به یک باره رنگ میباخت...!



وقتی پشت سر پدرت از پله ها میای پایین و میبینی چقدر آهسته میره ، میفهمی پیر شده !
وقتی داره صورتش رو اصلاح میکنه و دستش میلرزه ، میفهمی پیر شده !
وقتی بعد غذا یه مشت دارو میخوره ، میفهمی چقدر درد داره اما هیچ چی نمیگه...
و وقتی میفهمی نصف موهای سفیدش به خاطر غصه های تو هستش ، دلت میخواد بمیری

 


ادامه مطلب
نویسنده: عزت اله ׀ تاریخ: یک شنبه 12 آذر 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

در رویاهایم دیدم که با خدا گفتگو می کنم

           در رویاهایم دیدم که با خدا گفتگو می کنم

خدا پرسید: پس تو می خواهی با من گفتگو کنی

در پاسخش گفتم: اگر وقت دارید

خداوند خندید و گفت: وقت من بینهایت است

در ذهنت چیست که می خواهی از من بپرسی

پرسیدم:چه چیز بشر شما را سخت متعجب می سازد؟

خداوند پاسخ داد:کودکیشان...این که آن ها از کودکیشان خسته می

شوند عجله دارند که بزرگ شوند که بزرگ شوند و بعد دوباره پس از مدت ها آرزو می کنند که کودک باشند

این که آن ها سلامتی خود را از دست می دهند تا پولی به دست آورند وبعد پولشان را از دست می دهند تا دوباره سلامتی خود را بازجویند

این که با اضطراب به آینده نگرند و حال را فراموش می کنند و بنابراین نه در حال زندگی می کنند و نه در آینده

این که اغلب آن ها به گونه ای زندگی می کنند که گویی هرگز نمی میرند و به گونه ای می میرند که گویی هرگز زندگی نکرده اند

دستان خدا دستانم را گرفت

برای مدتی سکوت کردیم

من دوباره پرسیدم: به عنوان یک پدر می خواهید کدام درس زندگی را فرزندانتان بیاموزند؟

خداوند گفت:بیاموزند که آن ها نمی توانند کسی را وادار کنند که دوستشان بدارد

کاری که آن ها می توانند بکنند این است که اجازه دهند خودشان دوست داشته باشند

بیاموزند درست نیست خودشان را با دیگران مقایسه کنند

بیاموزند که فقط چند ثانیه طول می کشد تا زخم های عمیقی در قلب آنان که دوستشان داریم ایجاد کنیم اما سال ها طول می کشد تا آن زخم ها را التیام بخشیم

بیاموزند که ثروتمندت کسی نیست که بیشترین ها را دارد کسی است که به کمترین ها نیاز دارد

بیاموزند که آدم هایی هستند که آن ها را دوست دارند فقط نمی دانند که چگونه احساساتشان را نشان دهند

بیاموزند که دو نفر می توانند با هم به یک نقطه نگاه کنند و آن را متفاوت ببینند

بیاموزند که کافی نیست آن ها دیگران را ببخشایند بلکه آن ها باید خود را نیز ببخشایند

من با خضوع گفتم:از شما به خاطر این گفت و گو متشکرم آیا چیز دیگری هست که دوست دارید فرزندانتان بدانند

خداوند لبخند زد و گفت:فقط این که بدانند من اینجا هستم.

 

نویسنده: عزت اله ׀ تاریخ: یک شنبه 12 آذر 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

زندگی از نگاه اسکندرمقدونی

 

مورخان می‌نویسند: اسکندر روزی به یکی از شهرهای ایران (احتمالا در حوالی خراسان) حمله می‌کند. ولی با کمال تعجب مشاهده می‌کند که دروازه آن شهر باز می‌باشد و با اینکه خبر آمدن او در شهر پیچیده بود مردم بدون هیچ هراسی مشغول زندگی عادی خود بودند.
باعث حیرت اسکندر شد زیرا در هر شهری که سم اسبان لشگر او به گوش می‌رسید عده‌ای از مردم آن شهر از وحشت بیهوش می‌شدند و بقیه به خانه‌ها و دکان‌ها پناه می‌بردند، ولی اینجا زندگی عادی جریان داشت.
اسکندر از فرط عصبانیت شمشیر خود را کشیده و زیر گردن یکی از مردان شهر می‌گذارد و می گوید: من اسکندر هستم. مرد با خونسردی جواب می‌دهد: من هم ابن عباس هستم.
اسکندر با خشم فریاد می‌زند: من اسکندر مقدونی هستم، کسیکه شهرها را به آتش کشیده، چرا از من نمی‌ترسی ؟!
مرد جواب می‌دهد: من فقط از یکی می‌ترسم و او هم خداوند است

اسکندر به ناچار از مرد می‌پرسد: پادشاه شما کیست؟
مرد می‌گوید: ما پادشاه نداریم.
مرد می‌گوید: ما فقط یک ریش سفید داریم و او در آن طرف شهر زندگی می‌کند.
اسکندر با گروهی از سران لشکر خود به طرف جایی که مرد نشانی داده بود، حرکت می‌کنند در میانه راه با حیرت به چاله‌هایی می‌نگرد که مانند یک قبر در جلوی هر خانه کنده شده بود. لحظاتی بعد به قبرستان می‌رسند، اسکندر با تعجب نگاه می‌کند و می‌بیند روی هر سنگ قبر نوشته شده: ابن عباس یک ساعت زندگی کرد و مرد. ابن علی یک روز زندگی کرد و مرد ابن یوسف ده دقیقه زندگی کرد و مرد! اسکندر برای اولین بار عرق ترس بر بدنش می‌نشیند.
با خود فکر می‌کند این مردم حقیقی‌اند یا اشباح هستند؟ سپس به جایگاه ریش سفیده ده می‌رسد و می‌بیند پیر مردی موی سفید و لاغر اندام در چادری نشسته و عده‌ای به دور او جمع هستند.
اسکندر جلو می‌رود و می‌گوید: تو بزرگ و ریش سفید این مردمی؟
پیر مرد می‌گوید: آری، من خدمت‌گزار این مردم هستم!
اسکندر می‌گوید: اگر بخواهم تو را بکشم، چه می‌کنی؟
پیرمرد آرام و خونسرد به او نگاه کرده می‌گوید: خب بکش! خواست خداوند بر این است که به دست تو کشته شوم!
اسکندر می‌گوید: و اگر نکشم؟
پیرمرد می‌گوید: باز هم خواست خداست که بمانم و بار گناهم در این دنیا افزون گردد.
اسکندر سر در گم و متحیّر می‌گوید: ای پیرمرد من تو را نمی‌کشم، ولی شرط دارم.
پیرمرد می‌گوید: اگر می‌خواهی مرا بکش، ولی شرط تو را نمی‌پذیرم.
اسکندر ناچار و کلافه می‌گوید: خیلی خوب، دو سوال دارم، جواب مرا بده و من از اینجا می‌روم.  
پیرمرد می گوید: بپرس! 
اسکندر می‌پرسد: چرا جلوی هر خانه یک چاله شبیه قبر است؟ علت آن چیست؟
پیرمرد می‌گوید: علتش آن است که هر صبح وقتی هر یک از ما که از خانه بیرون می‌آییم، به خود می‌گوییم: فلانی! عاقبت جای تو در زیر خاک خواهد بود، مراقب باش! مال مردم را نخوری و به ناموس مردم تعدی نکنی و این درس بزرگی برای هر روز ما می‌باشد!
اسکندر می‌پرسد: چرا روی هر سنگ قبر نوشته ده دقیقه، فلانی یک ساعت، یک ماه، زندگی کرد و مرد؟!
پیرمرد جواب می‌دهد: وقتی زمان مرگ هر یک از اهالی فرا می‌رسد، به کنار بستر او می‌رویم و خوب می‌دانیم که در واپسین دم حیات، پرده‌هایی از جلوی چشم انسان برداشته می‌شود و او دیگر در شرایط دروغ گفتن و امثال آن نیست!
از او چند سوال می‌کنیم:
چه علمی آموختی؟ و چه قدر آموختن آن به طول انجامید؟
چه هنری آموختی؟ و چه قدر برای آن عمر صرف کردی؟
برای بهبود معاش و زندگی مردم چه قدر تلاش کردی؟ و چقدر وقت برای آن گذاشتی؟
او که در حال احتضار قرار گرفته است، مثلا" می‌گوید: در تمام عمرم به مدت یک ماه هر روز یک ساعت علم آموختم، یا برای یادگیری هنر یک هفته هر روز یک ساعت تلاش کردم. یا اگر خیر و خوبی کردم، همه در جمع مردم بود و از سر ریا و خودنمایی! ولی یک شبی مقداری نان خریدم و برای همسایه‌ام که می‌دانستم گرسنه است، پنهانی به در خانه‌اش رفتم و خورجین نان را پشت در نهادم و برگشتم!
بعد از آن که آن شخص می‌میرد، مدت زمانی را که به آموختن علم پرداخته، محاسبه کرده و روی سنگ قبرش حک می‌کنیم: ابن یوسف یک ساعت زندگی کرد و مرد!
یا مدت زمانی را که برای آموختن هنر صرف کرده محاسبه، و روی سنگ قبرش حک می‌کنیم: ابن علی هفت ساعت زندگی کرد و مرد و یا برای بهبود زندگی مردم تلاشی را که به انجام رسانده، زمان آن را حساب کرده و حک می‌کنیم: ابن یوسف یک ساعت زندگی کرد و مرد. یعنی، عمر مفید ابن یوسف یک ساعت بود!
بدین‌سان، زندگی ما زمانی نام حقیقی بر خود می‌گیرد که بر سه بستر، علم، هنر، مردم، مصرف شده باشد که باقی همه خسران و ضرر است و نام زندگی آن بر نتوان نهاد!
اسکندر با حیرت و شگفتی شمشیر در نیام می‌کند و به لشکر خود دستور می‌دهد: هیچ‌گونه تعدی به مردم نکنند و به پیرمرد احترام می‌گذارد و شرمناک و متحیر از آن شهر بیرون می‌رود! 
راستی فکر می‌کنید؛ اگر چنین قانونی رعایت شود، روی سنگ قبر ما چه خواهند نوشت؟

لحظاتی فکرکنیم... بعد عمر مفید خود را محاسبه کنیم!


 

نویسنده: عزت اله ׀ تاریخ: یک شنبه 12 آذر 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

دعای کوروش برای ایران

 

روزی بزرگان ایرانی وموبدان زرتشتی از کوروش بزرگ خواستند که برای ایران زمین نیایش کند و ایشان اینگونه فرمود :

خداوندا ، اهورا مزدا ، ای بزرگ آفریننده این سرزمین بزرگ، سرزمینم ومردمم را از دروغ و دروغگویی به دور بدار…!

پس از اتمام نیایش عده ای در فکر فرو رفتند و از شاه ایران پرسیدند که چرا این گونه نیایش نمودید؟!

فرمودند : چه باید می گفتم؟

 

 

نویسنده: عزت اله ׀ تاریخ: یک شنبه 12 آذر 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

مطلب تامل برانگيز

 

 

گنجشکی با عجله و تمام توان به آتش نزدیک می شد و برمی گشت !
پرسیدند : چه می کنی ؟
پاسخ داد : در این نزدیکی چشمه آبی هست و من مرتب نوک خود را پر از آب می کنم و آن را روی آتش می ریزم !
گفتند : حجم آتش در مقایسه با آبی که تو می آوری بسیار زیاد است ! و این آب فایده ای ندارد !
گفت : شاید نتوانم آتش را خاموش کنم ، اما آن هنگام که خداوند می پرسد : زمانی که دوستت در آتش می سوخت تو چه کردی ؟
پاسخ میدم : هر آنچه از من بر می آمد !

دوستی نه در ازدحام روز گم می شود نه در سکوت شب ، اگر گم شد هرچه هست دوستی نیست

 

 

 

 

 

 

 

نویسنده: عزت اله ׀ تاریخ: یک شنبه 12 آذر 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 9 صفحه بعد

درباره وبلاگ

به وبلاگ ايران من خوش آمــــــــــــــــديد.


لینک دوستان

لینکهای روزانه

جستجوی مطالب

طراح قالب

CopyRight| 2009 , ezzat.LoxBlog.Com , All Rights Reserved
Powered By LoxBlog.Com | Template By: NazTarin.COM